سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا(س) ” باشم!!!

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه می‌دانم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز
گفتم: خب خودت بگو اصلاً
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا (س)”ست،
 

خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا(س) ” باشم



نظر

نوشته شده توسط در پنج شنبه 91/2/28 ساعت 11:29 صبح. - لینک ثابت


اللهم عجل لولیک الفرج….

حدیثی به این مضمون از امیر المومنین (ع) نقل است: کسانی ما را (فرزندان علی و فاطمه) را دشمن نمی دارند مگر حرامزاده و کافر و کسی ما را دوست نمی دارد مگر متقی و مومن. 
باید بسوزیم، باید اشک بریزیم باید رگ غیرتمون به جوش بیاد، باید خاک بر سر بریزیم وقتی بی شرمی ها رو میبینیم …
ولی حتی میشه از همین شرایطی که این توهین ها بوجود آورده به عنوان فرصتی برای شناخت بهتر ائمه استفاده کرد… بالاخره باید از خواب زمستانی بیدار شیم … شاید همین یک تلنگر باشه … البته بیشتر … یک زلزله … زلزله ای که دل ما رو تکون میده 


اللهم عجل لولیک الفرج….



نظر

نوشته شده توسط در پنج شنبه 91/2/28 ساعت 12:52 صبح. - لینک ثابت


سکوت

دوستان، تا کی می خواهیم ساکت بنشینیم و دست روی دست بگذاریم؟! هنوز وقت آن نرسیده که غیرتمان به جوش آید؟! آیا من و شما شیعه نیستیم؟! براستی شیعه هستیم و اعتقاداتمان برایمان محترم است؟! آیا حاضریم کسی به پدر و مادرمان توهین کند؟! یعنی اگر اینطور شود خیلی آرام می گوییم: "زشته! به پدرم حرف زشت نزنید! حرف بد نزنید ..." یا اینکه در مقابل توهین کننده می ایستیم و مبارزه می کنیم؟!

اینجاست که غربت امام هادی مشخص می شود! چند سال پیش دشمنان مزار و حرم را تخریب کردند و اکنون هم اینگونه در بین شیعیانش هم غریب است! تا کی باید سکوت کنیم و ساده نگاه کنیم؟


نظر

نوشته شده توسط در دوشنبه 91/2/25 ساعت 12:48 عصر. - لینک ثابت


بوی ماه ومدرسه

ممتاز و نمونه شدن برای یکسال است،

                        و ماندگار شدن برای یک عمر؛

سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار ...

معلم عزیزم روزت مبارک که جهانی از نورت مبارک گشته است.

جملات زیبا گیله مرد



نظر

نوشته شده توسط در پنج شنبه 91/2/14 ساعت 12:42 عصر. - لینک ثابت


قصه دل

قصه دل

قصه میگویم برای اهل دل / تا نگردم نزد مولایم خجل / بازهم یکی بود و یکی نبود / بازهم زیر همین چرخ

 کبود / مادری خسته دل و رنجیده / داغ فرزند شهیدش دیده / آمده کنار قبر پسرش / عقده وا کرده برای

 جگرش / پسرم! تا که شهیدان بودند / آسمان آبی بود / مهربانی و صفا بود و امید / همه چون آینه باهم

 یکرنگ / سینه ها بوی محبت میداد / خاک هم بوی شهادت میداد / چشم ها پایین بود / حرف یکرنگی

 بود / ظاهرو باطن افراد بهم فرق نداشت / همه خانم ها زیر چادر بودند / صحبت از تقوا بود / همه جا زیبا

 بود / خسته ام زین همه تزویر و ریا / خسته ام از همه مردم شهر / تو دعاکن که بمیرم پسرم / همه بر

 زخم من انگار نمک میپاشند / نام های شهدا را زاماکن همه برمیدارند / چه بگویم دل خونی دارم / گله

 دارم، گله از بعضی ها / به خدا سخت زمینی شده اند / فکر کارند و پی پست و مقام اند همه / فکر

 اندوختن ثروت و مالند همه / فکر باغی در شهر، فکر ویلا و زمین ، وقتشان پرکرده / خط کج گشته هنر /

 بی هنرها همگی خوب و هنرمند شدند / کج روی محبوب است / در مجالس و سخرانی ها ، تکیه و

 هیئت ها / جای زیبای شهیدان خالیست / یا اگر هست از آن بوی ریا می آید / پسرم کو دعاهای کمیل

 در همه جا / کو دعاهای توسل که به عکس شهدا تزیین بود / آه ای مردم شهر که چنین در دل خود

 غوطه ورید / نکند پا بگذارید به خون شهدا / دل فرزند شهیدی نکند تنگ شود / جان زهرا نپسندید که

 این فاصله فرسنگ شود / خواب غفلت به خدا گوشمان پر کرده /  چشممان را بسته همه در خواب

 خوشیم / همه در فکر تجمل هستیم / فکر روز و شبمان نان شب است / غافل این کوفه پر از آه شده /

 کوچه های تنها، همه پرچاه شده / و همین سید علی، رهبر تنهایی / برسر چاه زمان با دل تنهایش،

 درد دلها دارد / بر سر هر چاهی، اشک ها میبارد / آه ای مردم شهر / آه ای هیئتیان / آه ای سینه زنان /

 آه ای گریه کنان / آه ای دانشجویان / آه ای بسیجیان / آه ای مسئولان / نکند پا بگذاریم به خون شهدا /

 نکند نام شهیدان رود از خاطره ها ...

مادر شهید

 صلوات یادتون نره 

التماس دعا 






نظر

نوشته شده توسط در پنج شنبه 91/2/14 ساعت 10:6 صبح. - لینک ثابت


:: بیا آقا دلم تنگ است..

بیا آقا
بیا آقا، دلم تنگ است.
 بدون تو هر آوایی که می آید بد آهنگ است.
بیا آقا که در چشمم، بدون پرتو رویت، زمین بی روح و طرح آسمان خاکستری رنگ است.
بدون تو زمین ، آقا پر از تزویر و نیرنگ است. پر از ظلم و پر از جور و سراسر تخت و اورنگ است.
اگر چه این جهان حق است و دل بستن به او باطل، همه دلدادگان مست دنیاییم و دل کندن ز او ننگ است.
نمی بینی کسی را کز برای دوست دلتنگ است، همه نامهربان و قلبهاشان پاره ی سنگ است.
نباشد وحدتی تا از برای عدل برخیزند. فواصل در میان قلبهای سنگی ایشان به فرسنگ است.
نبین این سرخوشیها را نمودار اندر این عالم. که این مستی و شیدایی، اثر از باده و چنگ است.
دل افگاریم و افسرده از این نامهربانیها. چه سازیم اندر این غوغا که پای عقلمان لنگ است.
بیا آقا...



نظر

نوشته شده توسط در پنج شنبه 91/2/7 ساعت 12:21 عصر. - لینک ثابت


شهید بصیر


 در سال 1322  در ایام سوگواری سالار شهیدان در شهر فریدونکنار دیده به جهان گشود  از همان اوان کودکی  علاقه خاصی به مسایل مذهبی داشت و طی سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مشاغل گوناگونی را تجربه کرد و در همین سالها همگام با روحانیت به رهبری حضرت امام (ره) به پا خواست و در رسوایی جنایتهای رژیم     منفور پهلوی نقش ارزنده ای ایفا نمود و پس از پیروزی انقلاب در جهت استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و پاسداری از دستاوردهای این نهضت خونین اهتمام ورزید و سپس مدتی در کنار مجاهدین افغانی علیه رژیم اشغالگر شوروی برای دفاع از مکتب توحیدی اسلام به مبارزه پرداخت و با آغاز جنگ تحمیلی به همراه اولین گروه از بسیجیان عازم جبهه های نبرد شد و در مشاغل گوناگون با متجاوزین عراقی به جنگ پرداخت و در این طریق بارها مجروح گردید اما هیچ خللی در عزم راسخ او در جهت استقرار حاکمیت ایران اسلامی بوجود نیامد و حتی شهادت برادر عزیزش نتوانست سلاحش را از  وجود گرم او جدا سازد و همگام با دیگر عزیزان رزمنده به دفاع از ارزشها پرداخت و سرانجام در شامگاه اردیبهشت سال 1366 در عملیات کربلای 10 به دست عمال شیطان بزرگ در دشت خونین ماووت به ملکوت اعلا پیوست .    روحش شاد



نظر

نوشته شده توسط در شنبه 91/2/2 ساعت 12:55 عصر. - لینک ثابت